ما خُرد و در هم شکسته بودیم
ناصر مهاجر در گفتگو با فرزانه تائیدی
بهمناسبت درگذشت فرزانه تائیدی
افسوس و صد افسوس! فرزانه تائیدی، هنرمند پرآوازهی ایران، روز سهشنبه ۵ فروردین، چشم بر جهان فرو بست؛ در شهر لندن و در پی چندی جنگ با بیماری سخت.
این چهرهی پرآوازهی سینما و تئاتر ایرانِ دههی چهل و پنجاه خورشیدی، پس از استواری جمهوری اسلامی، تا آنجا که توانست ستمها و سختیهای حاکمان تبهکار را تاب آورد؛ اما به خودکامگی و زورگوییهای نظامی که به نابودی هنر نوین ایران کمربسته بود، تن نداد و سر آخر با یار و همراه زندگیاش، بهروز بهنژاد، ترک دیار کرد؛ همچون بسیاری دیگر از همپیشگان خویش.
فرزانه تائیدی، تبعید را نیز با پایبندی به ارزشها و اصول اخلاقی خود زیست. آنگاه که ادامهی کار هنری را ناممکن دید، کناره گرفت گوشه نشست و انزوا جوِئید. در سکون و سکوتی سرشار از ناگفتهها، دشواری تنهایی را پذیرا گشت و لب به شکوه نگشود. پذیرفت اما تا چکیدهای از زندگی هنری و سبب جلای وطنی که به دل آن را دوست میداشت، بازگوید تا در گریز ناگزیز[۱] به چاپ رسد.
با یاد عزیز این زن با شخصیت و نیکنام که از افتخارهای جامعه ی هنر و هنرمندان ایران است و نمادی از فرهنگ ستیزی جمهوری اسلامی، به بازچاپ کل آن گفتگو برآمدیم که در ماه دسامبر ۲۰۰۶ به انجام رسید. گفتگو را پیشکش بیشمار دوستارانش میکنیم که اینک به سوگ او نشستهاند. از دوستان عصر نو نیز سپاسگزاریم که چاپ کل گفتگو را دستور کارشان گذاشتند.
ناصر مهاجر
۷ فروردین ۱۳۹۹/ ۲۶ مارس ۲۰۲۰