کبوتر ارشدی
دستمزدی شدن کار خانگی
کبوتر ارشدی − واکاوی افق حذف کار خانگی و نظریات سیلویا فدریچی. گفتوگو با مهرداد وهابی، استاد اقتصاد دانشگاه سوربن شمالی و پژوهشگر چپ
کار خانگی که اکثریت غالب فاعلان آن در جهان، زنان هستند از مباحث مناقشه برانگیز حوزه مطالعات زنان محسوب می شود.
در این که توجه به کارخانگی و به حساب آوردن آن امروز یکی از سرفصل های مبارزاتی ست، شکی نیست. اما تحلیل و تبیین نظری آن از منظر اقتصاد سیاسی پرسش های زیادی را پیش روی ما گشوده است: اینکه مطالبه صریح در ارتباط مشخص با کارخانگی واجد چه دقت هایی می تواند باشد؟ آیا خواسته دستمزدی شدن آن حتی با تقلیل ندادن این ایده به صرف دریافت پول، افقی به رهایی ست؟ این انگاره به طور اتمیزه می تواند مبنای تغییرات باشد؟
برای گشودن باب گفت و گو پیرامون موضوع، پیش تر با زنده یاد فریبرز رئیس دانا نشستی برگزار کرده بودم. از یکی دو تن از پژوهشگران اقتصاد در ایران نیز خواستار گفت و گو شدم که پاسخ ایشان به دلیل “مطلع نبودن درین باره”، منفی بود. اینک با پروفسور مهرداد وهابی استاد دانشگاه سوربن شمالی و پژوهشگر چپ، که قبول زحمت کردند، درباره کار خانگی و دستمزدی شدن آن گفت و گوی مختصری انجام و برای انتشار تقدیم سایت محترم زمانه شده است. البته که باب این بحث باز است و میشود دقایق بیشتری از موضوع را در ساحت نقد با همگان در میان نهاد.
گفتوگو با مهرداد وهابی
کبوتر ارشدی: در ابتدای این بحث لازم است کمی درباره کار دستمزدی صحبت کنیم، در نظریه مارکس کار دستمزدی از این بابت که واجد ارزش اضافی ست، از عوامل استثمار طبقه کار به حساب میآید. اساساً ارزش اضافی، شکل پولی محصول اجتماعي اضافي یا معادل با آن، محصول پولي کار اضافی است. بنابرین ارزش اضافی دارای ریشهي مشترک با تمام اشکال ديگر محصول اضافی، يعني کار پرداخت نشده است. از منظر مارکس و انگلس، کار خدماتی و غیر مولد از جمله کار خانگی به لحاظ اقتصادی و نه اخلاقی، در نظام چرخش مالی سرمایه به حساب نمیآید. برخی تحلیلگران از جمله تحلیلگران فمینیست، این بیرون بودن را نه بر اساس تحلیل و تبیین مقوله کار در اقتصاد مارکسی که مبتنی بر نوعی به حساب نیاوردن زنان خانه دار میپندارند. نظر شما چیست؟
مهرداد وهابی: لازم است بگویم دیدکاه مارکس و انگلس درباره جدایی کارخانگی از تولید، مورد نقد بسیاری از فعالان نهضت فمینیستی قرار گرفته است. از میان آنان کسی که بیش از همه در آمریکا، اروپا وایران شناخته شده است سیلویا فدریچی و اثرش «کالیبان و ساحره» (۲۰۰۴) است. قبل از این که به این نقد بپردازم، باید بگویم مدافعین آن ضمن جانبداری از تعیین مابازای نقدی کارخانگی در حسابهای ملی به منظور به رسمیت شناختن سهم زنان در تولید ناخالص ملی، لزوماً از تعیین یا پرداخت دستمزد دفاع نمیکنند، اگرچه هستند جریاناتی که از لزوم پرداخت پشتیبانی به عمل میآورند تا از حقوق زنان خانه دار حمایت کنند. البته أین اقدام نه تنها به الغای کارمزدی نمیانجامد، بلکه همانطور که به درستی اشاره کرده اید، موجب گسترش قاعده کار مزدی میشود. اما توجیه آن چیست؟ بحث بر سر «مجانی» بودن، یا «کار نپنداشتن» کارخانگی است، چرا که مولد سود نیست. به عبارت دیگر مسئله این است: مولد بودن اشتغال را برپایه «فایده بخشی اجتماعی» باید تعیین کرد یا «سودآوریش»؟ اگر معیار مولد بودن سودآوری تعریف شود، آنگاه نه تنها کارخانگی که آوردن و بردن کودکان به مدرسه و بسیاری کارهای دیگر غیرمولد محسوب خواهد شد.