نظامهای استبدادی و حکومتهای خودکامه، تاریخ را نیز به عنوان ابزاری برای تبلیغ موجودیت و حقانیت خود به کار گرفتهاند. تاریخِ جنبشهای سیاسی و اجتماعی در راه دستیابی به آزادی، برابری، عدالت و حقوق انسانی، شاید بیش از هر شاخهی دیگر تاریخنویسی، از اختناق و ممیزی آسیب دیده و از «تاریخهای رسمی» و «روایتهای سفارشی» سرشار شده است.
«واقعیت»های واژگونه و روایتهای مسخ شده، چون قارچهای سمی، در گسترهی جامعه روئیده است؛ از دبستان، دبیرستان، آموزشگاه و دانشگاه، تا رسانههای تصویری و کاغذی، تا شبکههای واقعی و مجازی، تا قفسههای کتابفروشیها و کتابخانهها. همه چیز در خدمت پاک کردن بخشی از حافظهی جمعی و تاریخ اجتماعی این مرز و بوم به کار رفته است.
ثبت تاریخچهی جنبشهای مردمی را، با استناد به واقعیتها و روایتهای چندگونه، در دستور کار خود گذاشتهایم تا با انتقال این تجربه به نسلهای آینده، در حد توانمان نگذاریم آنچه بر مردمان این مرز و بوم گذشته، به فراموشی سپرده شده، یا کژ و کوژ بازگفته شود.