رضا معینی
چند پرسش از ناصر مهاجر دربارهی اعدام: «امروز در موقعیتی هستیم که میتوانیم یک کمپین جهانی جدی به راه اندازیم»
رضا معینی: پرسش در بارهی اعدام است. اعدامهایی که در این روزها واکنش بسیاری را برانگیخته است. سالهاست «اعدام» در جمهوری اسلامی یکی از مسائل مهم ما بوده. اما بههنگام خیزش اخیر، پس از اعتراضهای مردم در خیابان، اعدام معترضان به یکی از مسائل جدی جامعه بدل شده است که نمود آن را در خیابانها، دیوارنویسیها و شبکههای اجتماعی میبینیم. پرسش این است که آیا جمهوری اسلامی به این روش و سیاست خود ادامه خواهد داد؟
ناصر مهاجر: به درستی اشاره کردید که از روز نخست پاگیری جمهوری اسلامی، با حکومتی روبهرو بودهایم که اعدام یکی از ابزارهای اصلی کارش بوده است! بیانیهی «جمعی از فرزندان اعدامشدگان دههی شصت» که چند روز پیش منتشر شد، با جملهی دقیق و دردناک آغاز میشود: «چرخ دندههای ماشین اعدام جمهوری اسلامی هرگز از کار نیافتادها…» من هم بر این باورم که جمهوری اسلامی ایران، مطلقاً نمیتواند این ابزار مهم کارش را کنار بگذارد و از آن چشم بپوشد. به کنُه شعاری که این روزها بر زبانها جاریست، بیاندیشید! به جمهوری اسلامی میگویند« جمهوری اعدامی»!
از سویی دیگر گمان میکنم آگاهی همگانی نسبت به این امر، بیتردید در بیزاری بیش از پیش مردم از حُکم اعدام و شکلگیری گرایشی که آشکارا و با صدای بلند از ضرورت لغو و برافتادن مجازات اعدام در جامعه سخن میگوید، نقش داشته است.این رویداد بسیار مهمیست در کشور ما. مخالفتِ با حکم اعدام در ایران، دیگر به پارهای از روشنفکران و خانوادههای محکوم شدگان سیاسی محدود نمیشود. دامنهاش گسترده شده است و بسی فراتر از پیش رفته است. اینک جوانههای یک جنبش را میبینیم؛ جنبش ضد اعدام. در همین ماه اردیبهشت ۱۴۰۲ ، پی در پی زنان و مردانی را دیده ایم که دور و بر زندانها گرد آمده اند؛ با داشتن مقواها و پلاکاردهایی در دست ها شان که روی آن نوشته شده است: اعدام نکنید. بسیار از این زنان و مردان، خانوادهی زندانیانی هستند که به اتهام جرایم عادی دستگیر و زیر حکم اعدام هستند. میزان اطلاعیهها و بیانیههایی هم که این روزها بر ضد حکم اعدام داده شده است- از سوی کسانی که در جامعه مدنی فعال هستند- چشمگیر است .منظورم بیانیهی « ۲۵۰نفر از فعالان مدنی و صنفی ایران [است که] خواستار لغو فوری اعدامها شدهاند»؛ و اعلامیهی ۶ زندانی سیاسی از داخل زندان اوین که نوشتهاند «اعدام نکنید!». ما با شکلگیری چنین جنبشی روبهرو هستیم. جوانههای آن را میبینم. تا کجا پیش خواهد رفت؛ نمیدانیم! اما میدانیم که زمینه برای رشد این جنبش هرگز تا به این حد مناسب نبوده است. در پاسخ به پرسش شما باید بگویم: به رغم رویش جوانههای جنبش« نه به اعدام»، اعدامها ادامه پیدا خواهد کرد. در نگاه من، جمهوری اسلامی، بدون اعدام، دیگر جمهوری اسلامی نیست.
با شما موافقم. اعدام یکی از کارکردهای اصلی نظام جمهوری اسلامیست؛ مانند بقیهی نظامهای دیکتاتوری یا مستند. اما نکتهای را که به آن اشاره کردید به نظرم دارای اهمیت بیشتریست. تجمع و اعتراض به اعدام، نه تنها در هنگام جنبش زن، زندگی، آزادی، که پیش از آن و در دو سال گذشته آغاز شده بود. تجمع و اعتراض خانوادهها در برابر دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف و به ویژه در تهران. این اعتراضها بیشتر به اعدامهای زندانیان جرائم عمومی بود. همانها که قربانیهای اصلی سیاستهای تباه کننده جمهوری اسلامی هستند. و البته برای هراسافکنی در جامعه و نه تنها برای « عبرت» دیگران. آیا شما فکر میکنید تنها با انتشار بیانیه میتوان مانع اعدام شد ؟ پرسش این است؛ به جز این بیانیهها و محکوم کردنها چه کارهایی را میتوانستیم انجام دهیم و یا میتوانیم انجام دهیم؟