داگلاس مارتين – نيويورك تايمز
اردشير محصص كاريكاتوريست ايرانی
در سن هفتاد سالگى در گذشت!
برگردان به فارسى: ناصر مهاجر
اردشير محصص هنرمند ايرانى اى كه از سال ها پيش در آمريكا سكونت گزيده بود، هنر كاريكاتور را به طنز سورئاليستى سرزمين بومپيش فرارويانده بود و كارهايى آفريده بود هم ژرف و هم همه پسند – شاه ها، ملاها و شهروندان عادى كشته و مثله شده ى كه نفس آدم را مى گيرند، عناوين كنايه آميز و واگشت هاى به شكل هاى هنرى كهن و به سبكى ويژه- در نهم اكتبر در مانهاتن درگذشت. او هفتاد سال داشت. بنا به گفته ى دوستش نيكى نوجومى، سبب مرگ سكته ى قلبى تشخيص داده شده است.
آقاى محصص كه نامش را به انگليسى گاه ارداشير محصص نوشته اند و گاه موحصص، در تعريف هاى سهل و آسان نمى گنجد. او كاريکاتوريستى بود كه به خاطر سبك و گزندگى ى كاريكاتورهايش غالب اوقات با سائول اشتانبرگ سنجيده مى شد. او اما از استادهايی چون دومير و پيكاسو نيز الهام پذيرفته بود؛ نيز از هنر دينى ى ايرانى سده هاى شانزده و هفده.
بنا به گفته ى نيكى نجومى، آقاى محصص خود اصرار داشتند كه بيش از هر چيز يك گزارشگرند. گزارش هاى ايشان درباره ى ناآرام كننده ترين عناصرى بود كه در هويت ايرانى مى ديدند: خودخواهى، خودكامگى، رياكارى و بی دادگرى، از شكمبارگى و پرگويی در گذريم! اين ها نخست در رسانه هاى پُر خواننده [سرزمينش] بازتاب يافتند و سپس در ده دوازده كتاب، چندين نمايشگاه نقاشى، نشريه و روزنامه در ايالات متحده و اروپا.
هدف حمله ى آقاى محصص از يك دولت معين فراتر مى رفت. گرچه او در سال ١٣٥٤، پس از اين كه شاه محمد رضا پهلوى كه از ١٣٢٠ تا ١٣٥٧ بر ايران حكم راند نسبت به كارهايش حساسيتى ويژه پيدا كرد، از ايران گريخت. آقاى محصص در كاريكاتورهاى ضد شاهش، فضاها و جامه هاى دودمان قاجار( ١٣٠٤-١١٧٣) را به كار مى گرفت. اما اين شگرد كسى را فريب نداد.
پس از اين كه آيت الله خمينى در سال ١٣٥٧ به قدرت رسيد، آقاى محصص از تبعيدگاهش در آمريكا، دولت دينى نوپا را سرراست تر هدف گرفت. يكى از طرح هاى سال دوهزارش صف جسدهاى سربريده را نشان مى دهد كه به صورت ظريفى زيرپاى ملاهاى برنشسته، آراميده اند.
نگارهاى محصص به صورت غيرطبيعى آزاردهنده است. شاه آويخته شده از كمند بر فراز جماعتى دستار به سر و عبوس چهره؛ هواپيماى زهوار دررفته ى مضحكى كه شهروندان نمازگزار را به رگبار گلوله مى بندد؛ دستاربندى كه پاهاى قطع شده اش را نقاشى مى كند و پاهايی كه بر ستونى تكيه زده اند از ساق سروته شده شان.
عنوان طرحها به گونهاى كنايه آميز گزنده اند : روى يكى از آنها نوشه شده: اعدام محكوم مصادف شد با جشن هاى زاد روز پادشاه.
استانلى ميسون در نشريه ى بين المللى طرح، گرافيك، نوشت كه:” از كاريكاتورهاى او خنده ى چندانی به گوش نمى آيد، آن جا هم كه به گوش مى آيد، چون استخوان سخت و خشك است”. آفريقاى جوان، هفته نامه اى كه در پاريس انتشار مى يابد درباره ى تاثير كاريكاتورهاى محصص مى گويد: دنيايی از هم گسيخته، شقه شقه، جايى كه مرز ميان آدميزادگان و ددان برچيده شده است.