در بزرگ داشت بانو فروغ تاجبخش، مادر لطفی
ناصر رحیمخانی
متن سخنان ناصر رحیم خانی در مراسم بزرگ داشت بانو فروغ تاجبخش ، مادر لطفی . برگزار کننده : انجمن حمایت از مادران خاوران ، استکهلم
تو را چه سود
فخر به فلک بَرفروختن
هنگامی که
هر غبارِ راهِ لعنت شده ، نفرینت می کند
تورا چه سود از باغ و درخت
که با یاس ها
به داس سخن گفته ای .
آنجا که قدم برنهاده باشی
گیاه
از رٌستَن تن می زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز
باور نداشتی .
باش تا نفرینِ دوزخ از تو چه سازد ،
که مادرانِ سیاه پوش
ــ داغدارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد ـ
هنوز از سجاده ها
سر برنگرفته اند .
در این سروده ی شاملو، حسِ فردی و عاطفی مادران در تصویری نمادین برکشیده می شود به امری عمومی در سپهرسیاسی .
و مادران خاوران عاطفه ی فردی و تجربه ی شخصی را با همدلی و همراهی فرابردند به رنجی مشترک ، به نمادی از دادخواهی اجتماعی . اگر به گفته ی هانا آرنت سیاست یعنی گفت وگو در سپهر عمومی ،ـ و بگوئیم از نبود فضای عمومی و سپهر سیاسی در ایران ــ مادران خاوران اما امر پنهانِ کشتارِزندانیانِ سیاسی را از پستوی ترسِ نهان ، برون کشیدند وبرکشیدند چون امری اجتماعی پیش روی همگان .
مادران خاوران از آن کشتارِ دهشت بار گفتند و نوشتند، در همه ی آن سال های سرکوب و سکوت، در آن فضای غبارآلود و روان کوب پس از جنگ هشت ساله ، سیاست تعدیل اقتصادی وهمزمان گسترش حذف و سرکوب ، ازمیان برداشتن روشنفکران و اهل قلم ، ترور کوشندگان سیاسی داخل و خارج ، سانسور و خودسانسوری تحمیلی ، فاصله ها ، فاصله ها ، در خود فرورفتن ها ، دَم فروبستن ها .
در ایران گوئی تنها علی اشرف درویشیان بود و داستان ها و تمثیل هایش از کشتار زندانیان و در خارج نسیم خاکسار.