عنصر آگاهی در جنبش زن، زندگی، آزادی
ناصر مهاجر – باقر مؤمنی
ناصر مهاجر: شما خیزش سرتاسری مردم ایران را که یک روز پس از کشته شدن مهسا (ژینا امینی) در ۲۵ شهریور امسال پاگرفت، انقلاب مینامید؟ چرا واژهی انقلاب را به کار میبندید؟
باقر مؤمنی: بله، من چند روز پس از کشته شدن دختر جوان کُرد ژینا امینی، با دیدن حرکتهایی که انجام میشد و اجتماعاتی که شکل گرفت، به این نتیجه رسیدم که این حرکتها انقلابیست و یک جنبش انقلابی در ایران شروع شده. کمی بعد هم دیدم چند محقق و سیاستمدار معتبر و مسلط خارجی به مسائل ایران، به خصوص دو امریکایی هم، پیشبینی کردهاند که این نطفهی یک انقلاب است که بسته میشود. پس از خواندن این اظهارنظرها به من ثابت شد که این شروع یک انقلاب است. همان طور که میبینید، از نظر کیفیت هم با حرکتهای قبل بسیار تفاوت دارد. تفاوتِ عمده در این است که در حرکتهای قبل، به محض اینکه سرکوب میکردند، قضیه پایان میگرفت و اعتراضات خاموش میشد. اما این بار هرچه بیشتر سرکوب میکنند، جمعیت بیشتری بیرون میآید؛ هم در شهرستانها و هم در تهران. و این خودش نشاندهندهی این است که سرکوب نمیتواند این جنبش را خاموش کند؛ بلکه آن را تقویت میکند. این در واقع انقلاب است.
مهاجر: انقلاب که هنوز نه. این یک خیزش انقلابیست که میتواند به انقلاب بیانجامد یا نینجامد.
مؤمنی: هر اسمی میخواهید رویش بگذارید؛ اما دورهی انقلابیست.
مهاجر: دورهی انقلابی را میفهمم. اما دورهی انقلابی با انقلاب متفاوت است و خود شما بهتر از من تفاوت این دو را میدانید.
مؤمنی: به هر حال این حرکت به سوی انقلاب است. همان طور که گفتم با جنبشهای قبلی بسیار متفاوت است. تنها مشکل این است که به دلیل سرکوبِ جنبشهای قبل، هنوز یک رهبری در این جنبش شکل نگرفته است؛ چه رهبری یک فرد و یا رهبری گروهی. سازمانها و گروههای سیاسی در اثر سرکوبهای این ۴۳ سال، یا از هم پاشیده شدند و یا رهبران آن کشته شدند. آنهایی هم که زنده ماندند، ناچار به تبعید آمدند و به صورت احزاب و سازمانهای تکه پاره در خارج فعالیت میکنند. ظاهراً از این گروهها چیزی درنمیآید و تا جایی که من اطلاع دارم، بقایای این احزاب و سازمانها هم ادعایی ندارند و واقعاً هم نمیتوانند ادعایی داشته باشند. اما بعضی از افرادی که خودشان را اصلاحطلب میدانند و سالهاست که خودشان را به عنوان اصلاح طلب معرفی کردهاند، ظاهراً خود را آماده کردهاند برای به دست گرفتن رهبری انقلاب. با خواندن بعضی از مقالهها که مینویسند و یا موضعگیریهایی که میکنند، میشود نشانههایی از کوششهای آنها را در این زمینه دید. اما اینکه مردم چقدر این افراد را میشناسند و چقدر این افراد مورد قبول معترضین داخل خیابان هستند، مشخص نیست. من فکر نمیکنم در میان مردم اقبالی داشته باشند. به هر حال، اینکه در جریان مبارزه، رهبری چطور به وجود میآید ـ که حتماً هم به وجود خواهد آمد ـ من نمیدانم چگونه به وجود میآید! من شخصاً کسی یا کسان و یا سازمانی را نمیشناسم که حتا به صورت نطفهای بشود گفت که میتواند رهبر این حرکت باشد. مشکل اینجاست. اما مطمئناً در جریان انقلاب، رهبری به وجود خواهد آمد و این اجتنابناپذیر است. ضرورت وجود رهبری فردی و یا گروهی در جریان حرکتهای انقلابی پدید میآید.