امیر پرویز پویان از چشم باقر پرهام
گفتگوی ناصر مهاجر با باقر پرهام
زمستان ۱۳۹۵ / دسامبر ۲۰۱۶
برگرفته از: تارنمای ایران نامک
امیرپرویز پویان از چهرههای برجستۀ جنبش چپ نوین ایران است. به سال ۱۳۲۵ در تهران به جهان چشم گشود، در خانوادهای میانحال و نیمهمتجدد. پدرش کارمند دولت بود که در سال ۱۳۲۹ به مشهد منتقل شد. امیرپرویز دبستان و دبیرستان را در این شهر گذراند. در نوجوانی به اسلام سیاسی گروید و چندی با ”کانون نشر حقایق اسلامی“ ره سپرد. در شورش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مشهد شرکت داشت، اما رفتهرفته از جریانها و جرگههای دینی گسست. در سال ۱۳۴۴، دبیرستان فیوضات را به پایان برد و رهسپار تهران شد. در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران، آموزش دانشگاهی آغاز کرد. در این زمان، دیگر یک مارکسیست پر و پا قرص بود. با عباس مفتاحی، دانشجوی دانشکدۀ فنی، پیمان دوستی بست و به همیاری او و رفیق دیرینهاش، مسعود احمدزاده، یک محفل مطالعۀ کتابهای مارکسیستی درست کرد. از سال ۱۳۴۵، به برگردان متنهای ادبی و فلسفی از انگلیسی به فارسی روی آورد و نیز به نوشتن داستان کوتاه و نقد ادبی. در همین سال است که محفل روشنفکری صمد بهرنگی- بهروز دهقانی را شناخت، شناختی که پیوندی انداموار میان دو محفل فرارویاند. در سال ۱۳۴۶ با خوشه احمد شاملو به همکاری تنگاتنگ برآمد، اما نوشتهها و ترجمههایش با نامهای همشهری، علی کبیری، رسول هاشمی و . . . در دیگر نشریهها و جنگهای ادبی- اجتماعی آن دوران نیز به چشم میآمد، از جمله در جُنگ سپهر، آرش و کتاب آبان. در نشستهای تدراکاتی آغاز سال ۱۳۴۷ برای شکلگیری کانون نویسندگان ایران مشارکت داشت و از حامیان پرشور این حرکت به شمار میآمد. مرگ صمد بهرنگی در ۹ شهریور ۱۳۴۷، ”قلمرو تعهدش را وسعت میبخشد.“ در بزرگداشت دوست و همرزم نویسنده، منقد و پژوهشگرش، در آرش شمارۀ ۵ (آذر ۱۳۴۷) نقشی کارساز ایفا کرد و نوشتهاش زبانزد روشنفکران مخالفِ حکومت شد: ”کنون ره او برکدامین بینشان قله است، در کدامین سو؟“ در پی این رویداد و پس از شکستِ بهار پراگ، پاگیری جنبشهای اعتراضی در اروپا و امریکا و پدیداری مبارزۀ مسلحانه در گسترۀ جهان است که محفلِ اینک گستردۀ پویان- مفتاحی-احمدزاده، همگام با محفل تبریز به رهبری بهروز دهقانی، علیرضا نابدل و مناف فلکی، به تدراک جنبش چریکی شهری در ایران دست میزنند. درسال ۱۳۴۸، امیرپرویز پویان به نقد دیدگاههای واپسگرا و راه و روش سیاسی جلال آلاحمد نشست؛ خشمناک از امپریالسم و هراسان از انقلاب را به صورت نیمهمخفی پراکند و نیز دو داستان کوتاه ”بازگشت به ناکجاآباد“ و ”بازگردیم“ را در شمارۀ 2 فصلهای سبز (آذر ۱۳۴۸) انتشار داد. برای شناخت بیشتر ساختار اجتماعی- اقتصادی ایران به موسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران راه جست، اما دیری نپایید که زندگی زیرزمینی پیشه ساخت. در سال ۱۳۴۸ ضرورت مبارزۀ مسلحانه و رد تئوری بقا را نوشت. این جزوه پس از درهمآمیزی گروه جزنی- ظریفی با گروه پویان-احمدزاده و پیدایش چریکهایی فدایی خلق در سال ۱۳۴۹، از سوی آن سازمان و دیگر جرگههای انقلابی بارها و بارها چاپ و در میان روشنفکران ناسازگار با نظم موجو، دست به دست شد. امیرپرویز پویان در کنار یکی از همرزمانش، رحمت پیرو نذیری، در سوم خرداد ۱۳۵۰ در درگیری مسلحانه با مأموران عملیاتی ساواک جان باخت.