توضیح ناشر
دفتر نخست به سال ۱۳۷۷ انتشار یافت و دفتر دوم به سال ۱۳۸۰. در نگاه ناصر مهاجر، گردآورنده و ویراستار این دو دفتر که از نخستین پژوهشها در چگونگی شکلگیری، مراحل مختلف زندگی و ساز و کار نظام زندان جمهوری اسلامیست، کتاب زندان، در وهلهی نخست، گزارش آن چیزیست که بر زندانیان سیاسی و عقیدتی میهن ما رفته؛ یعنی بر دو سه نسل از دگراندیشان و آرمانخواهان این سرزمین. کتاب زندان، در عین حال، کوششیست برای دستیابی به شناختی همهسویه از جمهوری اسلامی ایران؛ چرا که: «نظام زندان هر حکومتی، به فشردهترین و برهنهترین شکل، درونمایهی آن حکومت را بازمیتاباند و ویژگیهایش را.»
ناصر مهاجر تاکید دارد که: «تا از ستم و بیدادی که بر زندانیان رفته سخن نگوییم، درونمایهی سیاستِ بیرحمی را نشناسیم و آن را جزئی از آگاهی اجتماعیمان نکنیم، نه از شکنجه و اعدام رها میشویم و نه از دایرهی بستهی به بند کشیدن و کشتار آدمیان به خاطر اندیشه و گرایش سیاسیشان.» او مینویسد: «ملتی که شایستهی نام ملت باشد، به سادگی از روی جنایتهای تاریخی نمیگذرد و چنین تبهکاریها و بیدادگریهایی را به فراموشی نمیسپارد. نه تنها برای پایداری در برابر خودکامگی و پیکار با استبداد، که برای پیشگیری از تکرار تاریخ. تنها با ثبت کردن و نشان دادن چند و چون بیدادگریست که میشود این دایرهی بسته را در هم شکست، برای همیشه از شر شکنجه و اعدام رها گشت و به آزادی رسید.»
وظیفهی فراموش نکردن و از یاد نبردن، اما، بیش از همه متوجهی نسلهاییست که جنایت تاریخی را زیستهاند. با شهادتِ آنهاست که میتوان از واقعیتهای تلخ پرده برگرفت، زمینهی برنشاندن «حافظه به جای فراموشی» را فراهم ساخت و پا در راه آینده گذاشت. همانها هستند که ساز و کار «رام کردن سرکشان» را فاش میسازند (شکنجههای جسم و روح، سلول انفرادی و ماههای تنهایی، زندگی دستهجمعی در اتاقهای دربستهی تنگ و بی روزن، خُرد و خوارکردن زندانیان…)؛ آنها هستند که داستان ایستادگیها و نیز روایتِ وادادنها را بازمیگویند (جان باختن یاران، وادادگی و ندامت، تواب شدن…)؛ آنها هستند که کم و کیف مناسباتِ قدرت میان زندانبان و زندانی را به دست میدهند (روشهای بازجویی، نیش و نوشها، امتیازدادنها و امتیاز گرفتنها، زن بودن در زندان، کودکان…)؛ آنها هستند که زیر و بم مناسبات زندانیان با یکدیگر را برمینمایانند (فرقهگرایی، «بایکوت کردن» و نیز از خودکذشتگیها و همبستگیها…)؛ و سرانجام همانها هستند که با واگویی واقعیتها، زمینهی شناخت بیشتر و ژرفتر زندان را فراهم میسازند.
از این روست که ناصر مهاجر رشتهی سخن را در کتاب(های) زندان، بیش از همه به زندانیان سپرده؛ زندانیانی با گذشتهها و گرایشهای گوناگون سیاسی و متعلق به اقشار و طبقات متفاوت اجتماعی که هر کدام گوشهای از این وادی بیمناک را به تصویر کشیدهاند تا خواننده، از خلال مجموعهی این تصویرها، شناختی همهجانبهتر از این نهاد سرکوبِ حکومتی خودکامه بیابد.
دو جلد کتاب زندان، به زندان سیاسی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۰ در گوشه و کنار ایران میپردازد. زندان سیاسی در جمهوری اسلامی، در سالهای پسین، از جهتهای بسیاری با دورهی نخست متفاوت است (ترکیب زندانیان، دلیل دستگیری، شکل دستگیری، فضای زندان، اشکال شکنجه، مناسبات زندانی و زندانبان…) و از این رو، به پژوهشی جداگانه نیاز دارد.