فتان جوکار
زنان و زمانهها
تأملی برکتاب یادنامهی دوست، هوشنگ کشاورز صدر
کتابِ یادنامهی دوست، هوشنگ کشاورزصدر را که به کوشش ناصر مهاجر و سیروس جاویدی گردآوری و ویراستاری شده است، در دست گرفتم. در آغاز با خواندن یادهای زریون و گفتگوی او دربارهی همسرش، فهمیدم که چه رابطهی خوبی میان آنها وجود داشته است. هوشنگ کشاورز و زریون با شخصیتهای مستقل، عشق و علاقهای به هم داشتند، مثالزدنی و چه زیبا زیستند زندگی پُر فراز و فرود خود را. در بخش نامهها، رابطهی هوشنگ کشاورز با فرزندانش این حس را به خواننده میدهد که پُر از مهر و اعتماد و اطمینان است؛ اعتماد و مهری که به بهاره داشت، میتوان گفت دلانگیز است. و همچنین علاقه و اطمینانش به مازیار. با شناخت و محبتی که به دوستانش داشت بنای دوستی را چنان محکم میساخت که نه دوری راه و نه دیری دیدار، ویرانش نمیکرد. با انسانی آشنا شدم که دیدگاهی متفاوت همراه با احترام به زن داشت؛ حتا در دورهای که زن در جامعهی ایران جایگاه کمی داشت. هوشنگ کشاورز را انسانی متعهد، روشنفکر، خوشمشرب و پُرتلاش در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دیدم. او با شناخت عمیقی که از جامعهی ایران داشت و تفکر و پژوهش در مسائل سیاسی و اجتماعی، در تبعید نیز لحظهای آرام و قرار نداشت و جستارهای خود را به پیش میبرد. بخش بازشناسی و پژوهشها و نگارهها ونیز گزیدهی پژوهشها و جستارها را با دقت بیشتری خواندم و هرچه پیشتر رفتم، بیشتر فهمیدم که تاریخ کشورم را کم میشناسم. ناصر مهاجر و سیروس جاویدی، با گردآوری مدارک، نامهها و عکسها، گوشههای تاریخ، فرهنگ و مبارزات سیاسی اجتماعی قرن بیستم کشورمان را به طور زندهای نمایاندهاند. هوشنگ کشاورزصدر این انسانشناس، پژوهشگر و کنشگر سیاسی را از دیدگاه دوستان، آشنایان، خویشان و خانوادهی او، شناساندهاند؛ شناساندنی همه جانبه. همانگونه که زریون کشاورز تأکید میکند: «… یادنامهی دوست، ستایش هوشنگ نیست؛ بیان چیستی و کیستی یک انسان است؛ با تواناییها و ناتوانیهای انسانیاش!»[1]
ناصرمهاجر و سیروس جاویدی ، پس از سه سال تلاش برای جمعآوری روایتهای خویشان و دوستان دیرینه و همراهان تبعید هوشنگ کشاورز، نیز تماس با «شماری از همرزمان و همکاران وی»، کتابی در 775 صفحه بهدست دادهاند؛ با دقت و وسواس و نکتهسنجی.